به آواز باران که گوش می سپارم ، باورم می شود نوازش دستانی را که هنوز هم بعد از این همه نافرمانی بیادم ترانه می سراید . باورم می شود گرمی نگاهی را که هنوزم هم چون همیشه به دل و جانم زندگی می بخشد . باورم می شود احساس قلبی را که جاهلانه روزی از روی سادگی نادیده گرفتم ؛ و امروز تنها قلب با محبت اوست که از صمیم قلب برایم می تپد .
آری...
باورم می شود که باید انسان بود ، باید زیست در کنار نزدیک ترین زیبایی هایش ؛ باید بود و قربه الی الله سجده هایش را به شکرانه تمامی سازهای شادمان و غم انگیزش، بیاد روزهای بی بارانی !!! به ربنای ناز و نیاز ایستاد .
بیا باز هم باورمان شود حتی اگر باران نبارید و حتی اگر سیلی در کار نبود !!!! بیا یادگار خوبی باشیم برای سال های خشکسالی !!!
خدایا باز هم یاد توست که نجاتم می دهد . نمی دانم اگر یادت نبود چگونه یادم یاری این همه یادگاری را می داد !!!!!!!
باورت دارم...
تنها و تنها تو را باور دارم!...
آری...
باورم می شود که باید انسان بود ، باید زیست در کنار نزدیک ترین زیبایی هایش ؛ باید بود و قربه الی الله سجده هایش را به شکرانه تمامی سازهای شادمان و غم انگیزش، بیاد روزهای بی بارانی !!! به ربنای ناز و نیاز ایستاد .
بیا باز هم باورمان شود حتی اگر باران نبارید و حتی اگر سیلی در کار نبود !!!! بیا یادگار خوبی باشیم برای سال های خشکسالی !!!
خدایا باز هم یاد توست که نجاتم می دهد . نمی دانم اگر یادت نبود چگونه یادم یاری این همه یادگاری را می داد !!!!!!!
باورت دارم...
تنها و تنها تو را باور دارم!...